
زهرا زمانی
سهشنبههای گفتوگو25- موضوع: عملگرایی، از تئوری تا اجرا3
سهشنبههای گفتوگو25- موضوع: عملگرایی، از تئوری تا اجرا3
"گام عملی حزب اراده ملت ایران: بررسی اندیشههای آقای کمال اطهاری برای الگوی توسعه"
چکیده:
این مقاله تحلیل ساختار اقتصادی-اجتماعی ایران را از منظر نوفئودالیسم بررسی میکند. نویسنده با نقد دیدگاههای رایج در اقتصاد سیاسی ایران، استدلال میکند که مشکلات کشور به جای تمرکز بر فساد و رانتخواری، ناشی از روابط غیررسمی و شبکههای رانتمحور است. او نوفئودالیسم را بهعنوان سیستمی معرفی میکند که در آن، دولتها و طبقات خاص اقتصادی مانع توسعه رقابتپذیری و نیروهای مولد هستند. مقاله با تأکید بر اینکه راهحلهای اقتصادی باید به اصلاحات اجتماعی و حکومتی نیز توجه کنند، از ضرورت تغییرات بنیادین در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشور سخن میگوید.
ما در این جلسه مقاله برآمدن و تثبیت شکل بندی نوفئودال در ایران آقای اطهاری را بررسی کردیم.
زهرا زمانی: من خلاصه مقاله آقای اطهاری را اول برایتان میگویم بعد نظراتمان را راجع به این مقاله بگوییم این مقاله تحلیل جامع و عمیقی از ساختار اقتصادی-اجتماعی ایران است که بر مفهوم نوفئودالیسم تمرکز دارد. نویسنده با نقد دیدگاههای مرسوم درباره اقتصاد سیاسی ایران، استدلال میکند که اغلب مطالعات موجود یا بر فساد و رانتخواری دولت تمرکز دارند، یا به مشکلات ساختاری همچون بیماری هلندی پرداختهاند، اما کمتر به تحلیل ساختار اقتصادی-اجتماعی کشور پرداخته شده است.
۱. تعریف شکلبندی اقتصادی-اجتماعی: نویسنده به استناد به اندیشههای مارکس و انگلس، شکلبندی اقتصادی-اجتماعی را ترکیبی از زیربنای اقتصادی و روبنای سیاسی و فرهنگی تعریف میکند که در بستر تاریخی خاصی شکل میگیرد. این رویکرد، در مقابل دیدگاههای سادهانگارانهای قرار دارد که تاریخ را تنها در قالب مراحل خطی سرمایهداری یا سوسیالیسم تحلیل میکنند.
۲. نوفئودالیسم در ایران: در این بخش، نویسنده نوفئودالیسم را بهعنوان نوعی روابط اقتصادی و سیاسی در ایران معرفی میکند که در آن، بخشهایی از اقتصاد تحت سلطه شبکههای رانتجو و قدرتهای غیررسمی قرار دارند. این وضعیت منجر به شکلگیری دولتهای فراطبقاتی میشود که توسعه نیروهای مولد را تضعیف میکند.
۳. دلایل وجود نوفئودالیسم در ایران: نویسنده نشان میدهد که نوفئودالیسم نتیجه عدم توسعه متوازن سرمایهداری، امتداد ساختارهای سنتی قدرت و نقش تعیینکننده دولت در تخصیص منابع اقتصادی است. مقایسه ایران با کشورهایی مانند کره جنوبی، نشان میدهد که در ایران برخلاف مدلهای توسعهگرا، دولت بهجای تقویت نهادهای مولد، روابط همدستی و رانتجویی را تقویت کرده است.
۴. چهره نوفئودالیسم در ایران: ویژگیهای نوفئودالیسم ایرانی شامل نفوذ گسترده نهادهای شبهدولتی در اقتصاد، شبکههای رانتمحور و تصمیمگیری اقتصادی غیرشفاف است. این وضعیت موجب تقویت یک طبقه اقتصادی-سیاسی خاص میشود که مانع توسعه رقابتپذیری و تولید در بازار میشود.
علیرضا زیلوچی: با توجه به خلاصهای که از مطالب گفتهشده داشتم، احساس میکنم که برای درک بهتر باید یکبار دیگر مقاله را مطالعه کنم. به نظر میرسد که مقاله بیشتر به توصیف وضع موجود پرداخته و درباره راهکارها و پیشنهادهای عملی برای برونرفت از وضعیت موجود صحبت نکرده است. اکثر مواردی که مطرح شده، مربوط به وضعیت کنونی کشور است که بهطور عمومی میدانیم. بهویژه نکاتی مانند اقتصاد رانتی، نفت و عدم جذب سرمایهگذاری، همهچیزهایی است که درک آنها از طرف جامعه عمومی ممکن است ساده باشد. در این راستا، سوال اصلی این است که با این شرایط موجود، چه راهحلهایی میتواند کشور را از بنبستهای کنونی خارج کند؟ چرا کشورهایی با وضعیت مشابه توانستهاند رشد کنند، اما ایران از این مشکلات عبور نکرده است؟ بهعلاوه، به نظر میرسد که مقاله بیشتر بر جنبه اقتصادی تمرکز دارد و کمتر به ابعاد اجتماعی پرداخته است. اگرچه در مدل آقای اطهاری، به نوعی تأثیر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی بهعنوان روبنا دیده میشود، اما این موارد باید بهطور مفصلتر در مدل پیشنهادی مورد بررسی قرار گیرد.
مهدی صادقیها: از نظر مفهومی، مقاله نکات مهم و کاربردی را مطرح کرده، اما بهعنوان یک مهندس شهرسازی، به نظرم مقاله بیشتر به بحثهای کلی و تئوریک پرداخته است و باید به مسائل عملی و اجرایی بیشتر توجه میشد. در بحث توسعه شهری و تغییرات بافت شهر، مهم است که به زیرساختها، چالشهای اجرایی و تأثیرات مستقیم این تغییرات بر زندگی مردم پرداخته شود. متن به نظر ایدهآلگرایانه است و در عمل با فاکتورهایی مانند بودجه، سیاستهای شهری و پذیرش اجتماعی باید کنار بیاید. اگر مقاله بیشتر به این ابعاد عملی و اجرایی توجه میکرد، برای افراد فنی و اجرایی جذابتر و کاربردیتر میشد.
زهرا زمانی: تحلیل این مقاله به نظر من بسیار مهم و بهجاست. معمولا در تحلیل مشکلات اقتصادی ایران، بیشتر بر فساد و رانتخواری تمرکز میشود، اما وقتی به ساختارهای عمیقتر اقتصادی و اجتماعی نگاه کنیم، متوجه میشویم که اوضاع پیچیدهتر است. نوفئودالیسم یکی از مفاهیمی است که میتواند توضیح دهد چرا هنوز روابط رانتمحور در کشور قدرت زیادی دارد. اقتصاد ایران بهجای اینکه بر رقابت و توسعه مولد تکیه کند، تحت سلطه شبکههای غیررسمی و فساد است که موجب میشود رشد اقتصادی بهطور واقعی شکل نگیرد. بهعنوان کسی که به تحولات اجتماعی و اقتصادی علاقهمندم، معتقدم برای حل مشکلات اقتصادی ایران، به راهحلهایی جدیتری نیاز داریم که فقط به اصلاحات اقتصادی محدود نباشد. باید ساختارهای اجتماعی و حکومتی نیز مورد بازنگری قرار گیرند.
سوالاتی برای تفکر و تعمق بیشتر:
- چگونه میتوان بهطور عملی ساختارهای نوفئودالی در ایران را تغییر داد، و چه موانعی بر سر راه ایجاد یک اقتصاد رقابتی و مولد وجود دارد؟
- آیا تغییرات اجتماعی و فرهنگی، بهویژه در زمینههای ایدئولوژیکی و دینی، میتواند به حل بحرانهای اقتصادی کشور کمک کند، یا نیازمند یک رویکرد متفاوت است؟
- در مقایسه با کشورهای مشابه، چه عواملی باعث شدهاند که ایران نتواند از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی فعلی خود عبور کند و در این زمینه چه درسهایی میتوان از تجربیات دیگر کشورها گرفت؟