علیرضا مالمیر
تحولخواهی؛ ضرورت یک بازخوانی بنیادین در عمل سیاسی ایران
تحولخواهی مسیری نو است. تجربه سه دهه اصلاحطلبی نشان میدهد که الگوی تغییر تدریجی و گامبهگام دیگر توان پاسخگویی به نیازهای یک جامعه متحول را ندارد. بهویژه نسل جدید، که ذهنیت سیاسیاش با ادبیات سیاسی دهه هفتاد همخوانی ندارد، خواهان روشهایی است که نتایج ملموس و فوری را به بدنه حکومت منتقل کند؛ نه شعارهای کلی و وعدههای طولانیمدت.
اصلاحطلبی در بهترین تعبیر، مجموعهای از مفاهیم کاربردی و تدیجی است؛ اما آزمون و خطاهای پیدرپی و حفظ وضع موجود در شکل کنونی قدرت نشان داده که صرفِ ماندن در چارچوب «اصلاحات از بالا» به تکرار همان ناکامیها میانجامد. از این رو ضرورت دارد که بحث را از «اصلاحطلبی یا نفی اصلاحطلبی» به «اصلاحطلبی تعمیقیافته و تحولمحور» منتقل کنیم؛ رویکردی که هم پایبند به عقلانیت و قانون باشد و هم ظرفیت اجبار حاکمیت برای تحقق حقوق بنیادی مردم را داشته باشد.
تحولخواهی در معنای مورد نظر ما، خواستِ اعمال حقوق ابتدایی شهروندان با سرعت و جدیت بیشتر است؛ نه گذار به خشونت و اغتشاش. این رویکرد بهدنبال ابزارهای مدنی، حقوقی و سازمانیافته است تا مطالبات عموم، بهویژه مطالبات زنان و جوانان، را از سطح خواستههای نمادین به سطح حقوقی و نهادی تبدیل کند. تحولخواهی یعنی فشردهسازی فرایندهای اصلاحی به شیوهای قانونی، شفاف و فراگیر، بهطوری که نتیجهاش قابل مشاهده و پایدار باشد.
این مسیر الزاماً در تقابل با تمام اجزای جریانهای موجود نیست؛ بلکه خواستهای از جامعه برای بازخوانی رابطه قدرت و شهروندی است. تحولخواهی میتواند بهعنوان موتور تحرک اجتماعی عمل کند که اصلاحات ساختاری را با فشار مدنی هوشمند، گفتوگوی فنی و تولید راهحلهای عملیاتی تسریع میبخشد. نمونههای موفق در عرصههای جهان نشان دادهاند که ترکیب قدرت مدنی با برنامهریزی نخبگانی میتواند ایجاد تغییرات سریع و قابل دفاع را ممکن سازد.
نکته راهبردی این است که تحولخواهی بهانهای برای افراط یا براندازی نیست؛ بلکه چارچوبی برای کنش قانونی، مدنی و سازمانیافته است که از ظرفیتهای درونی جامعه و نهادهای مدنی بهره میگیرد تا هزینههای سیاسی و اجتماعی کاهش یابد و در عین حال نتایج عینی حاصل شود. به عبارت دیگر، تحولخواهی متضمن عقلانیت تاکتیکی و جسارت استراتژیک است: جسارت برای مطالبه حقوق و عقلانیت برای انتخاب ابزارهای مؤثر و کمهزینه.
در جمعبندی: تحولخواهی یعنی بازتعریف شیوه عمل سیاسی بهنفع مردم؛ یعنی تبدیل مطالبات به حقوق، اعتراضات به راهحل، و امید به امکان تحقق. اگر هدف ما ایجاد تبدیلی واقعی در زندگی مردم است، باید آماده باشیم شیوه عمل را بازنگری کنیم ــ نه با دوری از قانون، بلکه با خلاقیت در روش، انسجام در کنش و اصرار بر نتایج.