فائزه صدر
ایران بر لبه پرتگاه اقتدار گرایی و افراطی گری ایستاده بود
اراده ملت، فائزه صدر: محمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات جمله مشهوری دارد: “هر 9 روز یک بحران برای دولت من درست شد” حتی اگر چهاردهمین رییس جمهور ایران را در ادامه گفتمان اصلاح طلبی و در مسیر دولت اصلاحات بدانیم، باید خاطرنشان کرد این جامعه از مردم جان سخت اما امیدوار دهه 70 خالی شده و دیگر توان تحمل زخم هایی که هر 9 روز تازه می شود را نخواهد داشت. دولت مسعود پزشکیان با ته مانده امید مردم تشکیل شد، مردمی که پس از تحمل دو دهه فشار و رنج، غم و خشم را توامان در خود زنده نگه داشته اند و پوسته روانی حساسی دارند. حاکمیت با تایید صلاحیت نامزد جبهه اصلاحات نشان داد وضعیت اجتماعی کشور را فهمیده است از این رو به نظر می آید دولت مسعود پزشکیان باید کابینه متخصصین باشد نه دولت سهمیه ای ها و سفارشی ها. اصلاح طلبان نیز باید از تجارب گذشته درس بگیرند و با سایر گروه های سیاسی تعامل کنند. همه باید به این درک برسند که شاید این آخرین فرصت باشد.
آیا می توان دولت پزشکیان را دولت سوم اصلاحات تعریف کرد؟ آیا قصد احیای این جریان سیاسی در رفتار و گفتار رییس جمهور منتخب جبهه اصلاحات نمودی داشته یا دارد؟
اگرچه آرا و نظرات مسعود پزشکیان همواره به مواضع جبهه اصلاحات نزدیک بود، اما پزشکیان مشخصاتی متفاوت از اصلاح طلبان دارد به طور مثال مایل به اجرای سیاست ها و قوانین موجود است که این ویژگی نسبتی با تغییر و اصلاح ندارد.
چینش نامزد ها در چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری با به میدان آوردن اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی این گروه باعث عوض شدن شکل بازی شد. شاید شورای نگهبان فکر نمی کرد مسعود پزشکیان بتواند رویکرد اصلاح طلبی را دوباره در جامعه احیا کند.
انتخابات 1403 پدیده سیاسی و اجتماعی قابل تاملی بود که از دل جامعه ای ناامید برخاست و اگرچه نشان داد از میان تمام گروه های سیاسی؛ اصلاح طلبی همچنان ظرفیت بالایی برای ایجاد امید، همدلی و انسجام بخشی به جامعه دارد. اما در کنار ویژگی های رییس جمهور منتخب، شرایط کشور نیز اجازه نمی دهد این گروه نتیجه را به نفع خود اخذ کند.
پدیده انتخابات 1403 را نمی توان با قواعد عادی و قابل پیش بینی سنجید. جامعه ای به هم ریخته و بدون انسجام، خشمگین، ناامید، مضطرب و نگران با نگاهی به آسمان پای صندوق رای حاضر شد و نقشی تاریخی رقم زد.
بخش بزرگی از رای دهندگان در انتخابات تیر 1403 به ویژه دور دوم انتخابات، تا چند روز قبل از رای گیری، ذره ای به اصلاح و تغییر امید نداشتند.
اصلاح طلبی تجربه دولت های یازدهم و دوازدهم را پشت سر گذاشته، آیا وقت آن نرسیده این گروه برای حضور در قدرت مطالبه گر باشند؟
در این شرایط اصلاح طلبی مسئولیتی سنگین بر دوش دارد. نباید این حرکت تحول خواه را مصادره کرد. هر بار در طول تاریخ حرکت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم جامعه به نفع یک گروه مصادره شده، فضا به ضرر هر دو طرف تمام شده است.
اصلاح طلبان نگویند کار ما بود و ما کردیم که هزاران خنجر نقد بی رحمانه و حملات تندروها از نیام بیرون کشیده می شود. امروز مصالح کشور اقتضا می کند اصلاح طلبان متواضعانه با رقبا برخورد کنند.
در شرایط امروز با وجود اینکه جا دارد از خانم آذر منصوری قدردانی کنیم که به خوبی جریانات اصلاح طلب را هدایت کرد، اما حتی مصلحت نیست این مدیریت والای زنانه در جبهه اصلاحات را به رخ اصولگرایان بکشیم.
دلم می خواهد ساعت ها از تلاش های جبهه اصلاحات، از تلاش عقلای این قوم، از نقش بانو آذر منصوری در مدیریت این جبهه و اقبال مردم سرتاسر کشور به کاندیدای اصلاح طلب صحبت کنم، ولی نمی توانم چون مصلحت نیست. انتخابات 1403 را باید از جنبه مشارکت مردمی آن دید و درباره اش حرف زد.
با وجود اینکه سهم بزرگی از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات، بر دوش جریان اصلاح طلبی و مردم جامعه بود، اما فعلا نمی توانیم جز به نقش مردم اشاره کنیم. مردمی که نگران سرنوشت کشور و فرزندان خود بودند، به اعتماد عقلای جبهه اصلاحات ته مانده امیدشان را برای پروراندن به مسعود پزشکیان سپردند.
ما حقایق را می فهمیم ولی به سمت سهم خواهی نخواهیم رفت. باید مراقبت کنیم، دولت پر از بذر امید است باید اجازه بدهیم این برکت در فضایی سالم و امن رشد کند و جوانه بزند.
آمار و ارقام منتشر شده از انتخابات نشان می دهد تندروها و هوادارانشان در اقلیت قرار دارند، اما انتظار روبرو شدن با تخریب و کارشکنی این گروه از هم اکنون احساس می شود، چگونه می توان بر این هراس و موج اخلالگری تندرو ها و هوادارانشان فائق آمد؟
وقتی کودکی چهار دست و پا به سمت چاه می رود، مادر فریاد نمی زند چون می ترسد کودکش از صدای بلند او بترسد و به حرکت اش به سمت خطر سرعت ببخشد. سخت است ولی مادر خودش را کنترل می کند و آهسته از پشت سر فرزند را به آغوش می کشد. ایران بر لبه پرتگاه بود و مادرانی آهسته، خاموش و بی ادعا او را در آغوش کشیدند.
اساتید، شخصیت های سیاسی، روزنامه نگاران و اصحاب رسانه باید مراقبت کنند چون هنوز هم خطر کشور را تهدید می کند. بازنده رقابت آرام نمی نشیند و به حملاتش ادامه خواهد داد.
فراموش نکنیم که ایران بر لبه پرتگاه اقتدار گرایی و افراطی گری ایستاده بود. اگر چه مسعود پزشکیان توانست اعتماد ۵۳.۶ درصد از رای دهندگان را جلب کند، اما سعید جلیلی نیز با بیش از ۱۳ میلیون رای، پشتوانه حمایت ۴۴ درصد از رای دهندگان کشور را دارد.
حال و هوای اجتماعی رای دهندگان به سعید جلیلی هنوز ملتهب است، نباید در چنین فضایی بنزین به دست گرفت. ما همچنان باید مراقبت کنیم تا کشور به سمت رادیکالیسم نرود و به دست تندرو ها نیفتد.
جبهه اصلاحات تجربه دارد، زمانی تند رفتیم و در نتیجه کشور به دست پایداری چی ها، محمود احمدی نژاد و نزدیکانش افتاد. توقف توسعه و سال ها عقب ماندگی حاصل اشتباهاتی بود که جبهه اصلاحات مرتکب شد. عمرمان چطور طی شد؟ چه بر سر جوانانمان آمد؟ نخبگان کشور کجا رفتند؟
توصیه من به رهبران ف جبهه اصلاحات این است که از تجربه های پیشین و از سابقه حضور در قدرت درس بگیرند. جبهه اصلاحات به اندازه موی سر جوانان این مملکت تجربه اندوخته پس باید این نکته را به خوبی درک کنند که نباید وارد وادی تحریک رقیب شد.
هم تندرو های داخلی و هم تندرو های خارج از کشور، ظهور و بروز جبهه اصلاحات را بر نمی تابند. عقلا، شیوخ و جوانان جبهه اصلاحات، فعلا باید سکوت کنند و چراغ خاموش با هدف حفظ منافع و انسجام ملی قدم بردارند. رای به مسعود پزشکیان، رای پخته ای بود. نباید این عقلانیت را از دست بدهیم.
انزوای ایران در نظام بین الملل جدی ترین تهدید علیه کشور است. مسعود پزشکیان، دولت جدید و اصلاح طلبان باید تلاش کنند و این انزوا را بشکنند. دولت برای موفق شدن در این زمینه، باید دیگر نگاه های سیاسی را با خود همراه کند.