
مریم کوشکی
شبی برای کمال اطهاری
گزارش شب کمال اطهاری
دوشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۴، ساعت ۵ عصر، تالار جلیل شهناز، خانه هنرمندان ایران
در عصری داغ و پرتابستانی، تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران میزبان جمعی از دوستداران اندیشه، فرهیختگان و اهالی فرهنگ و دانش بود؛ محفلی ساده اما گرم و جاندار برای تجلیل از کمال اطهاری، از چهرههای بیبدیل توسعه و از روشنفکران راستین معاصر که تقدیر از او، تقدیر زیستن به قاعده، اندیشیدن و تلاشگری بیوقفه بود.
جلسه به همت «نهاد فرهنگی بخارا» و با مجریگری علی دهباشی آغاز شد، با سخنرانیهایی پیدرپی و یادهای پراکنده اما به هم پیوسته از راه و منش کمال اطهاری؛ شاهدانی از سالها همراهی، همکاری و گاه دوستیهای ناب. اکرم سلحجو، مجید غمامی، پرویز صداقت، مریم کهنسال نودهی و مژگان احمدیه، هر یک از زاویهای به تبار و تأثیر او نگریستند و جنبهای از خصایل معنوی و سلوکش را بیپیرایه روایت کردند.
*از واقعیت جهنمی امروز تا امید زیستنی دیگر
در حالی که ایران و مردمش در سوز و گداز شرایط دشوار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امروزند، فضای تالار صمیمانه و سرشار از امید به آینده بود؛ امیدی که در جان هر سخن و خاطره موج میزد. همانگونه که در صحبتها تأکید شد، «در چنین جهنمی هم»، باید امید را آموخت و بار زندگی شد. امیدِ کمال اطهاری برای شاگردان و همگنانش به میراث ماند: اینکه راهی جز تخیل و تلاش و ساختن افقهای ممکن نیست و جامعه ما، با همه زخمهای عمیقش، واجد پتانسیلهای احیا و آفرینش است؛ اگر با هم باشیم و گامی در حیطه «ساختن ممکنات» برداریم.
* حکایت آدمها و خاطرات ماندگار
سخنان مجید غمامی پر بود از خاطره و ارج گذاشتن به منش یاریگر اطهاری؛ او که نه تنها برای کار علمی و پژوهشی وقت میگذاشت، بلکه در ایام سخت و نکبت هم پشت دوستان و همکارانش میایستاد. منش فرهنگی خانوادگی او، عشق و احترام به انسان، پایبندی به دوستی، و تلاش برای زدودن درد و رنج از جامعه، بارها توسط همسر و شهروندان توسعه خوان محلات بازخوانی شد. اطهاری هم در مقام مشاور اندیشهورز و هم به عنوان تسهیلگر اجتماعی، نقشه راه توسعه را با پیوند نظر و عمل ترسیم میکرد؛ چنانکه فارغ از تفاوتهای قومی، مذهبی و نهادی، توافق جمعی را وجههی همت قرار میداد.
*روشنفکری: ذهن نقاد و افق گشوده
بحث درباره معنای روشنفکر، ویژگیهایش و نسبتش با جامعه بارها در سخنان حضار غلت زد؛ و در همه اینها، کمال اطهاری به مثابه نمونهی راستین یک ذهن نقاد، اندیشهورز و مسألهمحور تصویر شد. او در برابر کلیشهها، سرسختانه ایستاد و با نگاهی ترکیبی از علوم اجتماعی، فلسفه و تجربه زیسته، به کار جامعهپژوهی آمد. مژگان احمدیه به زیبایی یادآور شد که اطهاری در پی طرح مسأله و یافتن پاسخی بود که بستر عمل و کنشگری جمعی را فراهم کند. بیقراری او برای درستکردن کار آدمیان، حتی در خردترین مقیاسها، سرمشقی بود راهگشا و الگوگیریشدنی.
*از رئالیسم تخیلی عطار تا برسازندگی جمعی
در توصیف منش و نگاه اطهاری، بارها از مثالهایی بهره برده شد که مرز واقعیت و خیال را کمرنگ میکنند؛ همان رئالیسم تخیلی عطار یا سوسیالیسم تخیلی که حاضرین در سخنانشان به کنایه و استعاره از آن یاد کردند. سرهایی که برخلاف زخمهای تاریخ، دوباره بر تن زمانه باز میگردد و راهی میگشاید. الگوی اجتماعی که اطهاری پیشنهاد و پیگیری میکند، الگویی فیزیکی یا انتزاعی نیست، بلکه برآمده از تجربهی زیسته و تحلیل ضرورتهاست: برنامهای مشخص برای شرایطی خاص که جز با درک دیالکتیکی واقعیت و آمیزش نظر و عمل حاصل نمیشود.
*صداقت، اعتراض و وفاداری به ارزشهای انسانی
او نه تنها متعهد به نظریه و دانش بود، که در صراحت اعتراض و نقد نیز زبانزد بود. خود جلسه هم نمونهای بود از جمع آمدن آدمهایی که به ارزشهای آزادی، برابری و عدالت، همچنان پای میفشارند و سرسختانه چراغ کنجهای فراموششدهی جامعه را روشن میکنند. در فضایی از تسلیم و ناامیدی، اطهاری با باور به کمرنگ نشدن نور عقل و امید، چوب چاپ امدادی را به نسلهای بعد سپرده است و این، پیام اصلی این شب بود.
* غروب سپاس و امید
در واپسین ساعات مراسم، کمال اطهاری با متانت و تحلیل، باز هم بر ضرورت فلسفه، دیالکتیک، مستقر کردن مفاهیم بر واقعیت و اخلاق روشنفکری پای فشرد و یادآورد که جهان حاضر، بهترین جهان ممکن نیست؛ اما جامعه ما با ایمان به دانش، کنش جمعی و تلاش برای ساختن دنیایی بهتر، میتواند امید را زنده نگه دارد و خویش را احیا کند.
این شبِ برآمده از قدرشناسی، نه تنها تجلیل از فردی سرآمد، که یادآوری بخشی از سرمایۀ اجتماعی سرزمین ما بود؛ سرمایۀ انسانی که هنوز جانمایۀ تداوم زیستن سرزمین ایرانیاست.