مسعود خادمی
ارزیابی پیامدهای خروج حزب از جبهه اصلاحات و ضرورت بازنگری در راهبرد اصلاحطلبی
خدمت همه دوستان، بسیار خوشحالم که بعد از یک دوره چند ماهه دوباره در خدمت شما هستیم. پس از بیانیهای که منجر به خروج ما از شورای هماهنگی اصلاحات شد، در جلساتی که در حزب برگزار میشد، این موضوع همواره بهعنوان یک مسئله مهم مطرح میشد. در نهایت، دستور جناب دکتر فرهانچی، دبیرکل محترم، این بود که این موضوع بهصورت ویژه بررسی شده و یک نظرسنجی و ارزیابی انجام شود و نتایج آن به دوستان ارائه گردد.
برای این منظور، ما یک پرسشنامه آماده و برای برخی اعضای ارشد حزب ارسال کردیم. چهار نفر از اعضا پرسشنامه را پاسخ دادند و علاوه بر آن، ارزیابیهایی از فعالیت دوستان در بازه زمانی سه تا چهار سال پس از خروج ما انجام شد. اکنون گزارش آن را ارائه میکنم.
در بیانیه خروج از جبهه اصلاحات، به چند نکته اساسی اشاره شده بود:
- بحث منفعتطلبی و رویکرد اقتدارگرایانه جبهه اصلاحات که خود را محور میدانستند و اجازه فعالیت به برخی احزاب را نمیدادند.
- مسأله شفافیت و التزام به معیارهای اصلاحطلبی، که در بسیاری موارد به نفع خود مصادره میشد یا از آن عبور میکردند.
- کمبود تنوع و توازن در گفتمان جبهه اصلاحات، که در احزاب متعادل و تحولخواه و همچنین برخی اصولگرایان رعایت نمیشد.
- محدودیت فرصتها برای نیروهای شاخص و برخی احزاب در زمان انتخابات.
- رویکرد حزب ما برای نمایندگی بخشهایی از جامعه که دیده نمیشوند، از جمله کارگران، کارمندان، مزدبگیران، زنان و جوانان، که نهایتاً منجر به تصمیم برای خروج و ادامه فعالیت اصلاحطلبانه مستقل شد.
در بازه زمانی خروج ما، چند رویداد مهم در کشور رخ داد:
- انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و انتخاب آقای رئیسی
- حادثه کشته شدن خانم مهسا امینی و انتخابات مجلس و ریاست جمهوری سال ۱۴۰۲
- حمله حماس در ۱۵ مهر ۱۴۰۲ و درگیریهای مستقیم ایران و اسرائیل
با توجه به این اتفاقات، چند نتیجه مهم به دست آمد:
- خروج حزب از جبهه اصلاحات در جذب و نگهداشت نیرو تأثیر منفی داشت و باعث خروج تعدادی از اعضای ارشد شد.
- تلاش برای جذب نیروهای شاخص در این مدت موفقیت چندانی نداشت.
- فرصت تاثیرگذاری بر سیاستگذاری داخلی از دست رفت و بیانیههای اصلاحطلبان در این مدت مورد استقبال جامعه قرار گرفت.
- جریانهایی که نادیده گرفته شده بودند، ارتباط موثری با حزب برقرار نکردند، بهویژه در حوزه تحولخواهی.
خروج از جبهه اصلاحات باعث شد مشی اصلاحطلبی حزب زیر سؤال برود. اصولاً اگر نتوانیم یک جمع کوچک همسو را مدیریت کنیم، ادعای اصلاحطلبی و اصلاح کشور اعتبار خود را از دست میدهد. همچنین، این خروج موجب انشقاق در حزب شد و انگیزه بسیاری از نیروهای سیاسی کاهش یافت.
با توجه به تغییر رویکرد در این مدت، پیشنهاد میشود دبیرکل امکان پیگیری درخواست بازگشت به جبهه اصلاحات و نقد درونی گروه با جبهه اصلاحطلبان را فراهم کند.
همانطور که جناب حکیمپور اشاره کردند، باید ترکیبی از آرمانخواهی، درک واقعیت و توجه به امکانات موجود رعایت شود. ما جمهوری اسلامی را نقد میکنیم و رویکرد خود در مقابل آمریکا نیز بر اساس تحلیل منافع ملی و عدالت است. در برخی موارد، پذیرش واقعیتها و محدودیتها باعث کاهش ضرر به کشور میشود. این امکان در حوزه داخلی نیز وجود دارد و همکاری با جبهه اصلاحطلبان در موضوعات مشخص شدنی است.