سید مهدی تروهید
پیآمدهای اقتصادی- اجتماعی هوش مصنوعی و ضرورت سیاستگذاری برای توسعه پایدار
در بخش پیشین موضوعاتی مانند سیاستگذاری در زمینهی حریم خصوصی و امنیت داده، عدالت و تعادل، و شفافیت و مسئولیتپذیری به اختصار بررسی شدند. در ادامه به تاثیرات اجتماعی-اقتصادی فنآوری هوش مصنوعی پرداخته شده است.
حضور گسترده دولت در اقتصاد و سیاستگذاری اقتصادی ممکن است منجر به به تضعیف بخش خصوصی شود و تخصیص منابه را ناکارا و غیربهینه کند که نتیجه آن کاهش کارایی سیستم اقتصادی است. دولت باید تنها در مواقعی در اقتصاد دخالت کند که سازوکار بازار قادر به تخصیص بهینه منابع و ایجاد کارایی نباشد. البته ناتوانی بازار شرط لازم برای دخالت دولت است اما کافی نیست. شرط کافی این است که دولت با دخالت خود بتواند نارساییهای موجود را کاهش داده و شرایط را بهبود بخشد. زیرا اگر بازار -در شرایط عدم دخالت دولت- به صورت رضایتبخش عمل میکرد، نیازی به مداخله دولت نبود. همچنین، دخالت دولت به تنهایی تضمینکننده بهبود شرایط نیست، زیرا دخالت دولت نیز ممکن است نارساییهای تازهای به وجود آورد.
موضوع دیگر قابل توجه، در نظر داشتن مفهوم تخریب خلاق شومپیتری (Schumpeterian Creative Destruction) است. مفهومی است که اقتصاددان اتریشی، جوزف شومپیتر، شکل داد. تخریب خلاق به فرآیندی در اقتصاد اشاره دارد که در آن نوآوریها و تحولات تکنولوژیک باعث نابودی صنایع، کسبوکارها، و مشاغل قدیمی میشوند و در عین حال به ایجاد فرصتها، صنایع، و مشاغل جدید منجر میشوند. نوآوری و تخریب دو روی یک سکهاند. به عبارت دیگر، تخریب خلاق به روندی اشاره دارد که در آن ساختارهای اقتصادی موجود در نتیجه نوآوریهای جدید دچار تغییر و تحول اساسی میشوند. شومپیتر معتقد بود که این فرآیند جزء ضروری و حیاتی رشد اقتصادی و توسعه است. او نوآوری را موتور اصلی پیشرفت اقتصادی میدانست و بر این باور بود که این نوآوریها، هرچند که ممکن است در کوتاهمدت باعث بیکاری و از بین رفتن کسبوکارهای قدیمی شوند، در بلندمدت موجب افزایش بهرهوری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید میشوند. به عنوان مثال، معرفی اینترنت و فناوری اطلاعات به تخریب خلاق شومپیتری منجر شد. این نوآوریها بسیاری از صنایع سنتی مانند ساعتسازی و چاپ و نشر را به چالش کشیدند و در برخی موارد آنها را از بین بردند. اما در عین حال، فرصتهای جدیدی مانند تجارت الکترونیک، خدمات آنلاین و برنامهنویسی را ایجاد کردند. در مجموع، تخریب خلاق شومپیتری نشان میدهد که پیشرفت اقتصادی مستلزم پذیرش تغییر و تحول، حتی به قیمت از بین رفتن ساختارهای قدیمی است، زیرا این تغییرات نهایتا به پیشرفت و رشد بلندمدت منجر میشوند. فرآیند تخریب در کوتاهمدت ممکن است چالشبرانگیز و با ابعاد محلی، منطقهای، ملی، و بینالمللی باشد به همین دلیل مباحث سیاستگذاری اهمیت پیدا میکند و سیاستگذاران نیاز دارند تا بهدقت تاثیرات اجتماعی و اقتصادی آن را در سیاستها و تصمیمات خود در نظر بگیرند. گام نخست برای سیاستگذاری از این جنبه، شناسایی و تحلیل تاثیرات استفاده از هوش مصنوعی بر جامعه و متغیرهای اقتصادی است تا در مرحله بعدی بتوان تدابیر مناسبی را برای مقابله با هرگونه پیآمدهای منفی مستقیم/غیرمستقیم و ناخواسته در بلندمدت/کوتاه مدت ارائه کرد.
یکی از کاربردهای ایدهی تخریب خلاق شومپیتری در موضوع هوش مصنوعی بحث اشتغال است. هوش مصنوعی ممکن است با ایجاد فرصتهای شغلی جدید در حوزههای مرتبط با هوش مصنوعی، همچون توسعه و نگهداری سیستمهای هوش مصنوعی، و ایجاد شغلهای مرتبط با دادههای بزرگ و تجزیه و تحلیل داده.منجر به تغییرات در بازار کار شود. یعنی برخی مشاغل از رده خارج شوند و فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد شوند. با توسعه هوش مصنوعی، بیتردید تغییراتی در مهارتهای مورد نیاز برای ورود به بازار کار رخ میدهد. به عنوان مثال، افزایش نیاز به مهارتهای مرتبط با فنآوری اطلاعات و دادهکاوی و در عین حال کاهش نیاز به برخی مهارتهای دیگر و همینطور کاهش اهمیت جنسیت نیروی کار.
نکته دیگر تغییر در رفتارها و فرهنگ است. هوش مصنوعی میتواند به تغییر الگوهای فرهنگی و رفتاری منجر شود، به عنوان مثال با توسعه سیستمهای هوش مصنوعی در زمینه تبلیغات و رسانه، الگوهای مصرفی و تصمیمگیریهای اجتماعی تحتتاثیر قرار میگیرند.
هوش مصنوعی میتواند با ایجاد فرصتهای جدید برای تولید و ارائه محصولات و خدمات بهتر و همچنین بهبود کارایی و بهرهوری به نوآوری و توسعه در صنایع مختلف کمک کند. با ورود هوش مصنوعی به صنایع مختلف، ساختارهای صنعتی ممکن است تغییر کنند، مانند تغییرات در زنجیره تامین، فرایندهای تولید، و توزیع محصولات. و همینطور هوش مصنوعی میتواند با بالا بردن شفافیت، ساده کردن دسترسی به اطلاعات، و تحلیل بهتر برای شرکتها و کارآفرینان باعث افزایش رقابت در بازارها شود.
سیاستگذاری باید به توسعه و استفاده از هوش مصنوعی به شکلی پایدار -که با محیط زیست سازگار باشد- توجه داشته باشد. این شامل مسائلی مانند کاهش اثرات منفی بر محیط زیست و استفاده بهینه از منابع طبیعی است. سیاستگذاری در حوزه هوش مصنوعی به دلیل پیچیدگی و تاثیرات گستردهای که میتواند داشته باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است و نیازمند همکاری بین دولت، صنعت، و عرصه عمومی است.
یکی از بزرگترین نگرانیها در مورد فناوری هوش مصنوعی، مصرف انرژی بالای آن است. مراکز داده و سرورهای مورد نیاز برای پردازشهای هوش مصنوعی، مصرف انرژی زیادی دارند که میتواند منجر به افزایش تولید گازهای گلخانهای شود. توسعه و استفاده گسترده از دستگاههای هوش مصنوعی به تولید بیشتر زبالههای الکترونیکی منجر میشود. مدیریت این زبالهها یک چالش بزرگ زیستمحیطی است. همچنین، ساخت سختافزارهای مورد نیاز برای هوش مصنوعی نیازمند مواد اولیهای مانند فلزات سخت و مواد معدنی است. استخراج این مواد میتواند به تخریب زیستگاههای طبیعی و افزایش آلودگی منجر شود.
در نظر داشتن توسعه فنآوری به شکلی پایدار در سیاستگذاری هوش مصنوعی به معنای اتخاذ رویکردها و تدابیری است که همچنان که توسعه و استفاده از فنآوری هوش مصنوعی را در اولویت خود دارد، به موضوع محافظت از محیط زیست، انسانها، و جوامع بشری نیز توجه داشته باشد و از طریق این فنآوری بهبود و توسعه پایدار و مستدام را تضمین میکند. این مفهوم دو نکته اساسی را دربرمیگیرد:
یک- حفظ محیط زیست: توسعه فنآوری هوش مصنوعی به شکل پایدار به معنای این است که هنگام طراحی و استفاده از آن، توجه به حفظ محیط زیست و کاهش تاثیرات منفی آن بر محیط زیست دارد. این شامل کاهش مصرف انرژی، استفاده از منابع انرژی پایدار، کاهش پسماند، و انتشار گازهای گلخانهای شود.
دو- پایداری اقتصادی: سیاستگذاری هوش مصنوعی پایدار باید به ایجاد رشد اقتصادی پایدار و مستدام کمک کند، به عنوان مثال با توسعه صنایع جدید، ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، و افزایش بهرهوری، و کارایی اقتصادی. هدف از این ملاحظه این است که فنآوری هوش مصنوعی در راستای حفظ محیط زیست، توسعه اجتماعی و اقتصادی پایدار، و ایجاد تعادل میان انسان، فنآوری، و محیط زیست پیش رود.
در نهایت، با توجه به گستردگی و تاثیرات عمیق فنآوری هوش مصنوعی بر جنبههای مختلف زندگی بشری، از اقتصاد و اشتغال گرفته تا محیط زیست و فرهنگ، ضروری است که سیاستگذاریها به شکل دقیق و جامع انجام شوند. این سیاستها باید به نحوی طراحی شوند که ضمن بهرهبرداری از مزایای هوش مصنوعی، از پیآمدهای منفی آن نیز جلوگیری شود و به توسعهای پایدار، متوازن، و همگام با حفظ محیط زیست منجر شود. از طریق چنین رویکرد هوشمندانهای میتوان از قدرت تحولآفرین هوش مصنوعی برای بهبود زندگی در همه ابعاد آن استفاده کرد.