عباس امامی
ایران گربه نبود
به تصاوير بنگريد، تصویر زمینه آبی فلات ایران و تصویر زمينه نارنجی گستره حکومت هخامنشیان است. آب مهمترین عنصر حیاتی در فلات ایران بوده است و هر پادشاهی سعی داشته سرچشمه و حوزه آبریز، این گوهر گرانبها را در اختیار داشته باشد .وابستگی مردم به دامداری و کشاورزی و لزوم در اختیار داشتن آب از مهمترین دغدغه های حاکمان این سرزمین بوده است. چون اخذ مالیات و تامین مایحتاج لشکریان وابستگی به همین درآمدها داشته و همواره تقسیم منابع آبی و ایجاد راهکار برای توزیع مناسب آب و زمین از وظایف اصلی حاکم به شمار می رفته است.
کتيبه های به جا مانده از اعصار دور نشان می دهد پادشاهان همیشه از خشکسالی هراس داشتند. قحطی های هولناک در اقصی نقاط این سرزمین کمین گاهی برای قربانی گرفتن از نفوس ایران بوده است، لذا دعای باران و طلب نزول بارش از دعاهای مرسوم مردم به شمار می رفته است فلات ایران به گونه ای است که شرق آن به کوه های هندوکوش که سرشار از منابع آبی است متصل بوده است وشمال آن به رودهای سیحون و جیحون و دریاچه آرال و نواحی قفقاز وغرب آن به سرچشمه های دجله و فرات و جنوب به خلیج فارس و دریای عمان ختم میشده است.
این جغرافیا به گونه ای طراحی شده بود که آب نواحی شرقی آن از افغانستان و پاکستان امروزی تأمین می شده است و نواحی شمال شرقی از ترکمنستان و تاجیکستان و غرب از دجله و فرات سیراب می شد. پادشاهان ایران همیشه در زمان اقتدار سعی در حفظ این فلات به عنوان یک مجموعه داشتند. هرگاهکه قسمتی از این نواحی از ایران جدا می شد کشور با مشکل آب روبرو شده است.
هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان همگی همین سیاست را دنبال کردند بعد از اسلام یکپارچگی ایران به مدت هزار سال از بین رفت ولی در زمان تسلط اعراب نیز یکپارچگی فلات ایران حفظ شده است بعد از روی کار آمدن صفویان همان سياست دنبال شد فقط در مورد تصرف سرچشمه های دجله و فرات و بین النهرین با سد عثمانی ها روبرو شدند در دوران قاجار به تدریج ایران همه سرچشمه های آبی خود را در شرق، غرب و شمال از دست داد و به عبارتی حبس در گربه ای شد که باید از داشته های خود استفاده کند ورود آب به سیستان که زمانی انبار غله ایران بود به وسیله سد سازی و کشاورزی در بالادست قطع و حاصلخیز ترین اراضی کشاورزی تبدیل به بیابان شد.
در غرب با توجه به پروژه های سد سازی در ترکیه ، عراق و سوریه؛ آورده دجله و فرات به شدت کاهش پیدا کرده و بحران گرد و غبار گریبان مردم جنوب را گرفته است. آنچه باقی مانده منابع آبی در مرکز و شمال ایران است که همواره با تنش های گاه و بیگاه روبروبوده است. چند پاره شدن فلات ایران فقط کشور ايران را متاثر نکرده ، سد سازی های ايران در غرب کشور عراق را نیز با مشکل روبرو ساخته است. خشکسالی و عدم اجرای کشت مناسب و سوء مدیریت در آبیاری و استفاده بی رویه از منابع زیر زمینی کشور را در معرض خطری جدی قرار داده است. آگاه باشیم امکان بازگشت به فلات ایران اتفاقی ناممکن است و باید به همين گربه بسنده کنیم .