سند راهبردی حوزه­ی زنان حزب اراده­ی ملت ایران

در سال 1395 مقرر شد که حزب در حوزه­های مختلف، اسناد راهبردی مناسب و مبتنی بر مانیفست و گفتمان خود را تدوین و منتشر کند. اولین گروه پیشتاز در این زمینه، زنان حزب بودند که شروع به تدوین سند راهبردی حزب در حوزه­ی زنان نمودند. پیش‌نویس این سند در اردوی دو روزه‌ی زنان حزب در زنجان، به تاریخ شهریور 95 تدوین گردید. این پیش‌نویس در طی ماه‌های آینده در اختیار اعضا و به­ویژه دیگر زنان حزب قرار گرفت تا نقطه‌نظرات خود را در خصوص آن اعلام نمایند. در نهایت نسخه­ی نهاییِ ویراستِ نخست در پنجمین نشست‌ شورای مرکزی حزب اراده­ی ملت ایران به تاریخ 27/07/1396 به تصویب اعضای شورا رسید.

 

مقدمه

زنان نیمی از جمعیت کره­ی زمین را تشکیل می‌دهند و بر نیمی دیگر تاثیرات متنابه دارند و با توجه به نقش‌هایی که می‌پذیرند، تاثیر عمیق و بنیادی بر مناسبات انسانی جامعه می‌گذارند. با توجه به مشکلات، نیازها و انتظارات زنان در هر جایگاهی که حضور دارند، حساسیت و کنش برای کشف، بررسی، طرح و پیگیری این مسائل یک ضرورت است و بدون تردید جز زنان و بدون زنان نمی‌توان متون و برنامه‌هایی نگاشت، به این امید که، گره از مشکلات جامعه­ی زنان باز کند. برهه­ی تاریخی نیز این ضرورت را گوشزد می‌کند؛ در شرایط سیاسی اجتماعی امروز، نهادهای مدنی به طور گسترده‌ای حضور­یافتند و در حال نهادینه‌شدن هستند، با این وجود با توجه به وقایع سیاسی اجتماعی داخلی و خارجی حاضر، بیش از هر زمانی نقش‌آفرینی گروه‌های مختلف، به ویژه زنان، در گسترش صلح و مراقبت از اخلاق و بشریت، اهمیت می­یابد. در چنین وضعیتی بدون تردید، از یک نهاد سیاسی انتظار می‌رود علاوه بر این­که در خصوص محورهای مهم اقتصادی و سیاسی صاحب دیدگاه و نظر باشد، در خصوص شکاف‌ها و آسیب‌های موجودِ جامعه، نگاهی راهگشا ارائه نماید، که یکی از این شکاف‌ها متاثر از نگاه‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی است. هرچند موضوع شکاف جنسیتی و مسائل مربوط به زنان از دید بسیاری، موضوع اولویت‌داری محسوب نمی‌شود، باید تاکید داشت که نمی‌توان به موضوعاتی که نیمی از بدنه‌ی جامعه درگیر اَشکال مختلف آن هستند، نگاهی بدون حساسیت و توجه داشت. لذا بر­آنیم تا در این مقال، مروری راهبردی بر بحث حوزه­ی زنان بیندازیم. امیدواریم که حزب اراده­ی ملت ایران به عنوان یک پیشرو، با نگاهی متفاوت به این حوزه، بتواند با تدوین راهبردهای عملیاتی متناسب با مواضعش، گام بنیادین و مطلوبی را در هموار ساختن این مسیر بردارد و چشم‌انداز روشنی را در راستای احقاق حقوق و کاهش شکاف‌های موجود در این حوزه ترسیم نماید. مقدمه را با این مهم پایان می‌بریم که هرجا در اسناد و فرایندها و ساختارها به موضوع زن پرداخته می‌شود، در قالب مفاهیم "زن و خانواده" و "زن و کودک" مورد بررسی و پرداخت قرار­می‌گیرد، این در حالی­ست که مادری یا همسری، هر دو از نقش‌هایی‌ست که زنان در زندگی ایفا می‌کنند، اما به­ طور مشابهی، زن نیز همچون مرد، به عنوان یک هستی مستقل از کودک و خانواده، موجودیت، حضور و تاثیرگذاری دارد. لذا بر­آنیم تا در این سند با چنین رویکردی به زنان بنگریم. صد البته به دلیل رواج و تشویق رویکردی که زن را تنها در بستر خانواده می‌بیند و تحلیل می‌کند، مسیر پرچالشی را پیش رو خواهیم­داشت.

تربیت و زنان

بحث در خصوص وضعیت زنان با این بحث گره می‌خورد که تفاوت وضعیت زنان و مردان، به تفاوت ذاتی این دو با هم بازمی‌گردد یا این تفاوت، ناشی از تاثیرات تربیتی و محیطی است. در باب این موضوع، سخنرانی‌ها و مقالات و کتب بسیار به رشته تحریر درآمده­است و آنچه امروز جدیدترین یافته‌های علمی به ما نشان می‌دهد، اینست که زنان و مردان از نظر فیزیولوژیکی تفاوت‌های زیادی با یکدیگر دارند که بخش زیادی از این تفاوت در مکانیسم‌های مغزی، کنش‌ها و واکنش‌های فیزیولوژیکی نمایان است. صد البته چون در علم نگاهی ارزشی وجود ندارد، این تفاوت‌ها منشا ارزش‌گذاری و اولویت‌بندی و غیره نمی‌شود، اما آنچه موضوع مهمتری است و دانش بر آن صحه می‌گذارد، اهمیت نقش محیط، تربیت و آموزش است. این مهم تا بدانجاست که برخی صاحبنظران روانشناسی مدعی شدند، چنانچه شما کودکی را به آن­ها تحویل دهید، طی آموزش‌های لازم، انسان بالغی با هر توانایی و توانمندی و نگرش دلخواهی به شما تحویل خواهند­داد. فارغ از چنین نظریات غیرالتقاطی، مرور عمیقی برآنچه در محیط اطرافمان در فرهنگ‌ها و ملل مختلف در حوزه­ی زنان روی می‌دهد، به ما نشان می‌دهد که نقش تربیت و آموزش در شکل‌گیری ذهنیات، افکار، دیدگاه‌ها، توانایی‌ها و طرح­واره و قالب زنانگی و مردانگی بی‌بدیل است. اِلمان‌ها، روح حاکم، نظام و ساختار فکری اجتماعی و نهادی جامعه، آینه‌ی تمام‌نمای تبعیض علیه زنان است.

پس پرواضح است، تمام نهادهایی که درصدد ارائه­ی راهکار برای گره‌گشایی از مسائل و معضلات یکی از این دو جنس هستند، باید نخست به آسیب‌شناسیِ آموزش و تربیت اِعمال شده بر این دو، نگاهی بیندازند.

ضمن احترام به فرهنگ، عرف و سنت هر ملت و قومی، برخی روش‌ها و الگوهای تربیتی بر اساس معیار شکوفایی و خودبودگی و رضایتی که ایجاد می‌کنند، قابل تایید نیستند. پیش از آن ضروری است که گفته شود، چنین معضلاتی گریبان جامعه­ی مردان را نیز گرفته­است، اما روی سخن ما در این سند، آسیب‌شناسی و ارائه­ی راهکار در حوزه­ی زنان است، که بر آن تمرکز می‌کنیم. تلاش می‌کنیم در ادامه به اختصار، به اهم الگوهای تربیتی که محل اِشکال و انتقاد هستند، اشاره ‌کنیم:

تربیتی که درصدد ساختن زن قالبی باشد؛ مثال اینکه یک تعریف چارچوب‌دار از زنان ارائه شود (زیبا، احساسی، خانه‌دار و فداکار) و تمام آموزه‌ها را درراستای تجلی و پرورش چنین زنانی بکار ببرد.

تربیتی که برای هویت فردی و انسانی زن، احترام و کرامت مشروط قائل می‌گردد؛ مانند این­که یکسری از ویژگی‌ها را برای همه زنان نیک بشمرد (توفیق تحصیلی، شغلی یا زناشویی) و به خصلت‌ها و توانایی‌های انحصاری برخی زنان که در این مقوله‌ها نمی‌گنجد، توجه و وقعی نگذارد.

تربیتی که اساسا بر تعریف غلطی از زن بنا شده باشد؛ مثال این­که زن؛ موجود دلفریبی است که مایه­ی حظّ بصری و لذت‌آفرینی است. او می‌تواند افسونگرانه تا زمانی که جامعه مردان رخصت می‌دهند، از جسم خود بهره ببرد و دنیای پیرامونش را نیز متاثر از این شهوترانی بنماید.

تربیتی که استعداد زنان را نادیده­میگیرد؛ مثلا با باور به این امر که برخی رشته‌های ورزشی (کُشتی)، علمی (ریاضی) یا شغلی (رانندگی) مناسب زنان نیست، هیچ گام آمادگی و آموزشی نیز برای پرورش زنان در این حوزه‌ها برداشته­نشود و زنانِ مستعد در این عرصه‌ها هرگز کشف و بالنده نشوند.

تربیتی که مبتنی بر ایدئولوژی‌های غیرمنعطف و متعصابه است و رویکرد سلبی دارد و برآنچه نباید تاکید می‌ورزد؛ مثال اینکه دختری خوب است که هیچ نقصی در حجابش، در رعایت آداب مذهبی‌اش، در احترام به سنت‌های خانوادگی‌اش و ... نداشته باشد.

تربیتی که از ناهمگونی درونی رنج می‌برد و بر پایه­ی نادیده گرفتن حقایقی در وجود زنان است؛ نظام ارزشی صُلب و مقتدری را بر زن تحمیل می­کند و از سوی دیگر انتظار ظهور موجودی را دارد که از زندگی و عشق و خودبودگی لذتی وافر می‌برد.

تربیت‌های جهت‌دار و محافظه‌کارانه، مبتنی بر عناصر سنت‌گرایانه یا مبتنی بر فرهنگ ایثار و نادیده گرفتن خود است.

بسیاری از الگوهای تربیتی بالا در سایه­ی نادیده گرفتن واقعیت‌هایی زنانه و یا تعارضی مغرضانه با هستی زنانه ساخته می‌شوند، مثل انکار این­که یک زن نیاز به جلب توجه دارد، انکار این­که او میتواند بدون اسارت و بردگی جنسی، از جسم خود لذت ببرد، انکار توانایی و فداکاری‌هایی که می‌تواند مرزهای انسانیت را یک گام به جلو هدایت کند. با تعمق کوتاهی در الگوهای آموزشی بالا، نمونه‌های بی‌شمار آن را که در غرب و شرق شاهد بودیم، به یاد خواهیم­آورد که مورد انتقادات جدی و نیازمند بازنگری هستند.

الگوی زن مطلوب

پنج ویژگی خودآگاهی، توانمندی، خودباوری، مشارکت‌جویی و رضایتمندی از دید ما می‌تواند الگوی بهینه‌ای از زن را ترسیم کند. فارغ از هر اغراق و یا تسامحی. الگو اشاره دارد به زنی که خودش را می‌شناسد، بر قوت‌ها و ضعف‌های خود آگاهی دارد، احساسات، عواطف، انتظارات، علائق، امیال و اهدافش خویش را درک کرده­است، زنی که استعدادهای درونی‌اش را در مسیر زیستی مسالمت‌آمیز و با کیفیت در محیط اجتماعی پرورش داده­است و قدرت حل مسئله، تصمیم‌گیریِ بهینه و بروز واکنشِ خودخواسته را در برخورد با چالش‌های زندگی دارد. زنی که با باور به توانایی‌هایش، خود انتخاب و عمل می‌کند. زنی که در هر نقش و جایگاهی به مسائل پیرامونش حساس است، محیط را شناسایی می‌کند و تلاش دارد برای افزایش کیفیت آن نقش‌آفرینی می‌کند. در نقش شهروند، همسایه، فرزند، همسر، مادر، کارگر، مدیر و هر نقش دیگری، از چالش هراسی ندارد و برای رفع مشکلات و موانع محیط و نزدیک شدن به نقطه­ی بهینه، تلاش می‌کند. از مرحله­ی شناخت، تصمیم‌گیری، مدیریت، اجرا تا ارزیابی و نگه­داشت وضع بهینه و در نهایت از آنچه که هست احساس رضایت و خشنودی دارد. در هر جایگاه و با هر ویژگی از خودش در گذر زمان، از روند زندگی‌اش و از تجاربش، بدور از نتیجه­ی محوری، احساس رضایتمندی می‌کند و به خودسرزنشی مبتلا نیست.

آسیب‌شناسی حوزه­ی زنان در گام نخست

ضمن اینکه به آمار رشد و توسعه زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی اقرار می‌کنیم و این تحول سازنده­ی جهانی را قدر می‌شناسیم، اما توجه داریم که هنوز حضور زنان در ساحت تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری در امور جامعه و جهان بسیار کمرنگ و گاه غیرموثر است. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می‌دهند، حضور ایشان در عرصه‌های راهبردی از این نسبت برخوردار نیست. جدا از این­که در ترکیب‌های مدیریتی، کادر ارشد و نمایندگان و مسئولین به نسبت نامتناسبی شاهد حضور زنان هستیم. شاهدیم که زنان بسیاری از موقعیت‌های تصمیم‌گیری مهم در ساحت خانوادگی و فردی را نیز واگذار کرده‌اند. گذشته از برخی موقعیت‌ها مانند انتخابات، که جلب مشارکت به شکلی عمومی افزایش می‌یابد و حضور بانوان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، در شرایط دیگر، انفعال و غیبتی مشهود از سوی بانوان در عرصه‌های راهبردی و هدایت‌کننده به چشم می‌خورد. این در حالیست که اگر قرار باشد، سخنی، راهکاری و راهبردی برای جامعه زنان پیشنهاد و اجرا شود، این زنان هستند که باید مشارکت صفر تا صد را در این مسیر رقم بزنند. اما شوربختانه زنان به دلایل فردی بسیاری چون بی‌علاقگی، عدم حساسیت، دانش و توانایی و مهارت اندک و بی‌انگیزگی در مواجهه با چالش‌هایی اینچنین، میدان را به مردان واگذار کرده‌اند. پس تا این چرخه­ی معیوب از هم نگسلد، ما شاهد درخشش فراگیر در حوزه زنان نخواهیم بود.

در آسیب‌شناسی مشارکت سیاسی زنان، چنان­چه از عوامل فردی و شخصیتی که البته متاثر از محیط هم هستند، بگذریم، اشاره به عوامل تاثیرگذار بیرونی و مولفه‌های حاکم در عرصه­ی کنش­گری جامعه در این متن ضرورت دارد. در زیر مروری کوتاه به این عوامل خواهیم­داشت.

مشکلات زنان در مسیر کنش­گری و مشارکت:

   درگیری زنان در امور خانوادگی

   تبعیض آشکار و پنهان نسبت به زنان و هژمونیِ مردانه در ساحت‌های مدیریتی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی

   کم‌توجهی و بی‌توجهی به توانمندی‌های زنان در محافل و نهادهای مختلف، موجب می‌شود زنان به حاشیه بروند و این سیر معیوب پایدار و برقرار بماند.

   شخص‌محوری، فرهنگی رایج در جامعه ماست و مردم به چهره‌ها بها می‌دهند و پرنسیب ناشی از جایگاه و منسب‌، بر اندیشه‌ها و رفتارها حاکم است. در فضایی چنین شیخوخیت‌گرا و چهره‌پرست، گروه‌های ضعیف‌تر و گم‌نام‌تر به حاشیه رانده می‌شوند، زنان جزیی از این گروه‌های کم‌بهره‌اند.

   تعریفی که از یک زن نمونه و مورد پسند، در عرف و سنت و فرهنگ ما رواج دارد، خیلی رابطه‌ای با کنش­گری و پویایی اجتماعی بویژه از نوع سیاسی‌اش، ندارد.

   توان زنان در فضاهای مشارکتی، مدیریتی و راهبردی جدی گرفته نمی‌شوند. آن­ها محکوم‌اند که چندین برابر مردان انرژی و وقت بگذارند و مدام نوآوری کنند تا از سوی جامعه در این جایگاه پذیرفته شوند.

   زنان در سایه­ی مردان دیده می‌شوند. در فضاهای مشترک کاری و تئوریک، ایده‌ها، نظرات، رویکردها و پیروزی‌های زنان به حساب مردانی نوشته می‌شود که از دسترنج و همکاری همین زنان شکیبا و پرتلاش، بطور مداوم برخوردار هستند.

   در غالب موارد، نگاه به زن از سوی مردان، نگاه به جنسیت زنانه است نه یک انسانِ‌زن، لذا یک زن برای تحقق جایگاه مشارکتی و راهبردی خود از زیر صفر آغاز می‌کند.

   زنان در فضاهای پویا و کنشگرانه در ایران، به­راحتی درگیر وابستگی عاطفی به مردان توانمند و اثرگذار می‌شوند، جامعه مهارت مدیریت کردن این چالش را ندارد، فلذا این زنان از گردونه به شکل تحقیرآمیز و به ظاهر موجهی، حذف می‌شوند.

   حضور، مشارکت، پایداری و درخشش افراد در جامعه، فرایندی درازمدت و زمانبر است. در جوامعی که بواسطه­ی باورهای عرفی و فرهنگی، زنان را سخت و دیر می‌پذیرند، درخشیدن زنان، دوردست می‌نماید و غالبا به عمر فعالیت اجتماعی سیاسی یک زن قد نمی‌دهد. بسیاری از مواقع، یک موقعیت می‌تواند برای زنان رشد و یادگیری به همراه داشته باشد اما به دلیل موانع فرهنگی و سنتی، این موقعیت قربانی باور و خواست عمومی می‌شود.

   در سپهر اجتماعی کشور ما، نوع پوشش، حرکات و کلام زنان می‌تواند به مانع یا سنجه‌ای تعیین‌کننده برای حضور، تعامل و ارتقا بدل شود. این امر برای مردان وجود ندارد یا دستکم بسیار بی‌رنگ است. زنان با توجیهات و فشارهای عرفی ناشی از این شاخص‌ها بیشتر و جدی‌تر طرد می‌شوند.

   جلب مشارکت‌های نمادین، تبلیغاتی و ظاهری زنان، بدون دغدغه­ی حضور واقعی آن­ها در عرصه‌ها، آسیبِ دیگریست که مشارکت واقعی را به تاخیر می‌اندازد.

   تامین هزینه‌های مالی، انگیزشی و زمانی که از الزامات کنش­گری است در بیشتر موارد با محدودیت مالی زنان، هزینه­ی حضور دائم، مناسب و موثرشان در این ساحت همخوانی ندارد.

   با توجه به نگرش و باورهای فرهنگی نسبت به سنِ بالندگی و شکوفایی به ویژه در زنان، بالا رفتن سن، می‌تواند حضور زنان را کمرنگ می‌کند.

   القای ترس و نگرانی از سوی جامعه، با تاکید بر تبعات منفی کنش­گری به ویژه از نوع سیاسی با توجه به نمونه‌های تجربه شده آن.

   نهایت کلام اینکه در جامعه به ویژه در فضاهایی مثل سپهر سیاسی، که عرصه‌ی مبارزه و رقابت است، احساسی که به زنان القا می‌شود، احساس ضعف و ناکارآمدی است.

از کجا آغاز کنیم؟

حزب اراده­ی ملت ایران با رویکردی که در حوزه­ی زنان در پیش گرفته­است، برای دستیابی به الگوی مطلوب چه مسیری را پیشنهاد می‌کند؟

 لازم است بر مبانی نظری و راهبردی حزب و مرور برخی مفاهیم چون تمرکززدایی در قدرت، گرو‌ه‌های اجتماعی که حزب سخنگویی آن­ها را می‌کند، نخبه‌پروری به جای نخبه‌گرایی، کثرت‌گرایی، توسعه متوازن و انسانی و درون­زاد، نقد درونی و خوداصلاحی در همین ابتدا تاکید بورزیم.

در ضمن لازم به یادآوری است که ما، در حزب اراده­ی ملت ایران، کماکان متمرکز بر مطالبات و حقوق اقشار مزدبگیر اعم از کارگر و کارمند و کسبه و کشاورزان خرد و کارآفرینان هستیم. تمرکز ما بر رفع و کاهش شکاف اقتصادی اجتماعی این بخش‌ از جامعه با قشر قدرتمند، صاحب نفوذ و سرمایه‌دار جامعه است. ما قائلیم که در صورت تحقق چنین مطالباتی و توزیع مناسب قدرت و ثروت، بدون تردید خواست‌ها و مطالبات دیگر اقشار آسیب‌پذیر از جمله زنان نیز تامین خواهد­شد. اما در عین حال این ضرورت نیز احساس می‌شود که حزب مواضع و مبانی نظری خود را در خصوص نیمه‌ی کم دیده شده‌ی جامعه در حوزه‌های حقوقی و اجتماعی و سیاسی اعلام نماید. این سند نیز با این هدف تنظیم گردیده­است.

در راستای تدوین این موارد با توجه به شناختی که از مطالبات فضای زنان یافته‌ایم، دست به یک تقسیم‌بندی ساده زده‌ایم.

زنان و مردان حزب اراده­ی ملت ایران ضمن احترام به آزادی زن، اما با تاکید اصل رعایت عدالت در مباحث جنسی، گام راهبردی و اجرایی خود را آغاز می‌کند. در این راستا با تکیه بر پیشینه­ی تشکیلاتی بدنه­ی حزب که از دهک‌های میانی جامعه هستند، به طرح مطالبات خواهد­پرداخت. روشن است که مطالبات آینه­ی تمام‌نمای خواست و انتظار این دهک‌ها خواهد­بود.

بخشی از زنان که به گروه‌های طبقات ثروتمند جامعه (دهک‌های بالایی) تعلق دارند، در رویکردهای سیاسی اجتماعی دو دسته هستند. آندسته که رویکردهای منتقدانه به سیاست حاکم در حوزه­ی زنان دارند، به دنبال مطالباتی چون انواع آزادی زن در حوزه‌هایی چون ساحتِ بیان، پوشش و سبک زندگی شخصی، ... و کسب کرسی‌های مدیریتی و سهم بیشتری از قدرت و ثروت هستند. بخش دیگر زنان در این دهک‌ها، که به طبقه­ی محافظه‌کار و سنتی تعلق دارند، به دلایل ساختاری از نمادِ زن سنتی دفاع می‌کنند که الگوی مشخصی نیز برایش تجویز می‌کنند. لذا الزاماتی که دهک‌های میانی بر آن تاکید دارند، در این دو دسته یا بدلیل رفاه حاکم در خانواده‌های برخوردار و طبقات مرفه اساساً این مشکلات معنایی ندارد و یا به دلیل برخورداری از الگوی مذهبی و سنتی زندگی خویش، به ضرورت بسیاری از آن­ها برای زنان جامعه قائل نیستند.

به دهک‌های پایینی که مراجعه شود زنان عموما مطالبات مادرانه دارند. آنچه دنبال آن هستند برای پدران، همسران و فرزندان خود است. اعم از شغل و درآمد و ازدواج و رهایی از آسیب‌های اجتماعی که گریبان مردان خانواده‌های‌شان را گرفته­است. بخش زیادی از زنان این طبقه نیز به دلیل فقر اقتصادی و دیگر موانع و آسیب‌‌هایی که در معرض آن هستند، به سمت ترک تحصیل، فحشا، ازدواج‌های ناسالم، مشاغل خطرناک و روابط ناسالم اقتصادی و اجتماعی، برای گذران زندگی و رفع نیازهاشان چنگ انداخته‌اند. به نظر می‌رسد مهمترین نیاز این گروه نجات از منجلاب معضلاتی است که روز به روز آنان را غوطه‌ورتر می‌کند.

از این گروه‌ها حرکت می‌کنیم به دهک‌های میانی، بین زنانی که عموما در شرایط فعلی به دنبال حقوق اولیه‌ی یک شهروند، فارغ از زن و مرد بودنش هستند، خواسته‌هایی چون کار، امنیت شغلی و اجتماعی، تحصیلات و جایگاه‌های مدیریتی، نیازها و مطالباتی که نیاز مردان نیز هست و بخش دوم الزامات و خواست‌های عدالت‌طلبانه بین زنان و مردان است. در دهک‌های میانی به نظر می­رسد روی سخن زنان با نظام حاکم، جامعه و مردان است. البته رفتار و افکار بخش زیادی از زنان، خود یکی از مهمترین موانع در رسیدن به یک جامعه­ی عادلانه­ی جنسی بوده و هست. که در کلیّت متن به آن اشاره گردیده­است.

 

مطالبات زنان از نگاه حزب اراده­ی ملت ایران

  • بررسی دقیق و کارشناسانه­ی مشکلات و مطالبات زنان، فارغ از رویکردهای ایدئولوژیک و سیاسی در حوزه­های ازدواج، شادی و نشاط اجتماعی، سلامت تن و روان، رضایت­مندی، کیفیت زندگی، کار و اشتغال
  • احساس قدرت و کنترل بر بدن، زندگی و آینده­ی خود
  • امنیت؛ خصوصا امنیت روانی و عاطفی
  • حفظ حریم خصوصی و حرمت آن
  • استقلال در ابعاد مختلف از جمله بعد مالی
  • دیده‌شدن و رفع تبعیض در موقعیت‌های مختلف زیستی و اجتماعی و روانی و معنایی
  • بارداری و فرزندپروری آزادانه، همراه با حمایت روانی اجتماعی
  • رویکرد گشوده‌تر به موضوعات جنسی، روابط عاطفی و پیوندهای زوجی
  • مدیریت روابط زناشویی، واکاوی طلاق و کاهش عوارض و حاشیههای ناشی از آن، چون حقوق نابرابر مالی و حضانتی
  • سهم عادلانه از قدرت و ثروت و لذت‌های دنیوی
  • حق بر بدن
  • مقابله با استفاده­ی جنسی از زنان در تبلیغات و محیط‌های کاری
  • تحول اجتماعی فرهنگی در رویکردهای سنتی چون ناموس‌پرستی، محبوبیت جنس مذکر
  • رفع بردگی و اسارت جنسی و جسمی و فکری
  • رفع هر گونه تحقیر و خوارشمردن زن در رویکرد فرهنگی، اجتماعی و عرفی که در ساحت گفتمانی و فولکلوریک جامعه نیز ریشه دوانده­است
  • رسانه‌های آزاد در انعکاس مسائل زنان
  • برخوردهای مقتدرانه و قهری، با انواع خشونت‌های خانوادگی، فرهنگی، سنتی و ایدئولوژیک که در خصوص زنان بروز می‌کند.

برنامه‌های راهبردی درون تشکیلاتی:

  • تشکیل کمیته­ی زنان با رویکرد توانمندسازی و جلب مشارکت بر اساس ضرورت زمانی
  • سیاست اِعمال تبعیض مثبت در خصوص زنان در حوزه­ی درون تشکیلاتی تا زمانی که شاخص‌های مشارکت زنان به حد مطلوبی برسد.
  • تشویق و تسهیل عضویت زنان در حزب
  • تدوین سند راهبردی زنان
  • الزام حضور زنان در کمیته‌ها
  • سهمیه­ی زنان در شورای سیاستگذاری و هیات­های اجرایی و مسئولیت کمیته‌ها و کارگروه‌ها
  • نامزد کردن زنان در انتخابات برون حزبی در سطح شهر، استان و کشور
  • برگزاری برنامه‌های اختصاصی شامل اردو و کارگاه و ... ویژه­ی توانمندسازی زنان حزب
  • مشارکت دادن زنان حزب در تمام برنامه‌های حزبی
  • معرفی زنان حزب به عنوان نمایندگان حزبی در محافل سیاسی اصلاح‌طلبی
  • انتشار مقالات و یادداشت‌های زنان در رسانه‌های حزب
  • معرفی رسانه‌ای زنان حزب
  • اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های مرتبط با زنان بدون تمرکز بر هویت حزبی سیاسی

برنامه‌های راهبردی برون تشکیلاتی:

  • آسیب‌شناسی و طراحی پروژه­‌های مطالعاتی در حوزه­ی زنان
  • ایجاد نهادهای محلی با محوریت زنان
  • حفظ سهمیه­ی زنان در نهادهای تصمیم‌‌ساز و اِعمال سیاست تبعیض مثبت تا آن زمان که شاخص‌های توسعه در حوزه­ی زنان پذیرفتنی گردد.
  • الگوهای تربیتی با رویکردهای تکثرگرایانه به زن
  • بازنگری محتوای آموزشی کتاب‌های درسی و دانشگاهی در زمینه­ی احترام و تکریم زنان
  • مرکز مشاوره­ی 24 ساعته­ی تلفنی در ارائه­ی مشاوره به اورژانس‌های روانی زنان
  • جلب مشاورین زن در اتاق فکرها و شوراهای تصمیم‌ساز
  • تحقق اتحادیه‌های صنفی واقعی جهت نظارت بر وضعیت زنان کارگر و کشاورز و بیمه­ی ویژه­ی آن­ها
  • حضور کارشناسان روانشناسی در تمامی مدارس دخترانه­ی کشور
  • بیمه­ی زنان خانه‌دار
  • تصویب و اجرای بیمه­ی بیکاری برای تمامی بیکاران اعم از زن و مرد باتوجه به مهارت
  • توانمندسازی و ارتقای توان نیروهای کار غیرماهر اعم از زن و مرد که درگیر معضل بیکاری هستند.
  • قائل شدن امتیاز برای تشکل‌ها و نهادهایی که از حضور و مشارکت زنان بهره برده‌اند.
  • حمایت از رسانه‌های مربوط به زنان
  • مشاوره­ی حقوقی در مراکز درمانی، جهت پیگیری موارد خشونت‌های خانگی و ...
  • اورژانس مددکاری اجتماعی جهت رسیدگی به شکایات شهروندی زنان
  • تسهیل استفاده­ی زنان از اماکن ورزشی، تفریحی و فرهنگی
  • تسهیل دسترسی به هرگونه خدمات پزشکی و پرستاری و مامایی مورد نیاز زنان، فارغ از رویکرد جُرم‌انگارانه و تحدیدآمیز
  • رعایت حریم خصوصی زنان در فرایندهای بروکراتیک و اداری
  • بازنگری در قوانین مربوط به بارداری، باروری، زایمان، جراحی‌های زنانه و ... با رویکرد حق بر بدن
  • حمایت از زنان شاغل در خدمات خانگی (آموزشی، توانمندسازی، بیمه‌ای و ...)
  • اِعمال نظام­های مشوق برای کارفرمایانی که کارگران زن خود را بیمه کرده­اند.
  • افزایش سطح خدمات اجتماعی و ارتقای کیفیت خدمات (مهدکودک، کلینیک‌ها، موسسات آموزشی، مراکز تفریحی و کانون‌های فرهنگی...)
  • سامان­دهی زنان کارتن‌خواب، بدون سرپناه، روسپی و خیابانی
  • حمایت اجتماعی از زنان با همسران معتاد یا درگیر قاچاق مواد
  • پوشش خدمات حمایت روانی از زنان در تهدیداتی چون از دست دادن امنیت عاطفی
  • بازنگری در قوانین ازدواج، سرپرستی، حضانت، طلاق، ارث، مالکیت و ...
  • عضویت و مشارکت در پیمانهای بین‌المللی تضمین‌کننده­ی حقوق زنان
  • رفع قوانین تبعیض‌آمیز در حق زنان در خصوص سفر، تردد، اسکان و ...
  • تقویت و گسترش سایه­ی پلورالیسم در تمام حوزه‌های مربوط به زنان
  • دادن امتیاز به شرکت­ها و موسساتی که از حضور و مشارکت زنان استفاده می­کنند.
  • تسهیل امکانات آموزشی برای زنان روستایی و به صفر رساندن درصد بیسوادی در زنان روستا
  • حمایت از زنان مبتلا به بیماری­های خاص، دارای معلولیت و ...
  • احساس امنیت و راحتی و تامین شرایط بهینه برای اوقات فراغت زنان در محیط‌های عمومی با توجه به نقش مراقبتی مزمن
  • توجه به میراث ماندگار زنان و اجرای پروژه­های درازمدت در این حوزه
  • توجه ویژه به سهم زنان از بودجه
  • توجه به نقش زنان در امور مختلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در مطالعات و پژوهش‌های علمی